«کاویکنج»، نخستین مدرسه طبیعت مشهد، تجربههای منحصربهفردی را برای کودکان رقم میزند
در مدرسه «کاویکنج» کودکان سه تا دوازدهساله میتوانند، آزادانه به رؤیاهای کودکیشان رنگ واقعیت ببخشند و با حیواناتی مثل خرگوش و مرغ و خروس و پرنده که همیشه آنها را در کارتنها میبینند، دمخور شوند، تجربههای جدید کسب کنند.
کودکان سه تا دوازدهساله میتوانند در این فضا، آزادانه به رؤیاهای کودکیشان رنگ واقعیت ببخشند و با حیواناتی مثل خرگوش و مرغ و خروس و پرنده که همیشه آنها را در کارتنها میبینند، دمخور شوند، تجربههای جدید کسب کنند و حتی با تخممرغهای تازه خانم مرغ، صبحانهای مقوی برای خود آماده کنند.
گفتوگوی ما با دکتر عبدالحسین وهابزاده، ایدهپرداز و مؤسس مدرسه طبیعت، و محسن مشارزاده، یکی از اعضاء مدرسه، در همینباره صورت گرفت.

برای دیدن فضای مدرسه، حصار را پشتسر میگذاریم و از فاصله دور جستوخیزهای کودکان را تماشا میکنیم که در دنیای خود غرق هستند. سه کودک پنجششساله روی خانه درختی، اتراق کردهاند. چند نفر دیگر که کمسنوسالتر بهنظر میرسند، روی تپهای شنی که 20متری با خانه درختی فاصله دارد، مشغول خاکبازیاند. دخترکی هم در سمت راست، خرگوشی را در آغوش گرفته است و نوازش میکند. پسربچهای در گلخانه بزرگ هزار متریِ سمت چپ مدرسه با عمومجتبی، در حال کاشت گل است. دخترها و پسرهای دیگر با خنده و شادی در حال بالا رفتن از طناب هستند. کودکی در اتاقی صورتی مشغول رنگآمیزی دیوار است و عدهای هم در گوشه دنج انتهای مدرسه، مشغول خالهبازی هستند.طبیعت، حواس پنجگانه کودکان را بیدار میکند
عبدالحسین وهابزاده، بومشناس مطرح و از چهرههای برجسته محیطزیست کشور است. او برنده جایزه ملی محیطزیست ایران نیز شده است. سالها تدریس در دانشگاه و انجام مطالعات و پژوهشهای بنیادی، او را صاحب نظراتی کرده است که گوشهای از آنها را برایمان بیان میکند: «ما در سنین کودکی به اندازه کافی به بچههایمان انگیزه نمیدهیم. نظام آموزشی ما انگیزه و عشق و احساس و خلاقیت را در آنها ازبین میبرد، این درحالی است که فرزندان ما در یک دوره طلایی به آن چیزهایی که با آنها روبهرو میشوند، حساسیت نشان میدهند. از پشت میزهای چوبی مدرسه، دانشآموزانی با فکر مستقل و خلاق بیرون نمیآیند.»
وهابزاده معتقد است: «گرایش ذاتی کودکان به طبیعت، درنهایت باعث میشود که حواس پنجگانه در آنها شکوفا شود و توان سازگاری و هوش اجتماعیشان افزایش یابد. تجربه نشان داده است افرادی که در کودکی با طبیعت مانوس بودهاند، در بزرگسالی موفقترند، چراکه وقتی بچهها با محیط اطرافشان در تعامل قرار میگیرند و با عناصر موجود در طبیعت درگیر میشوند و آنها را لمس میکنند، رفتهرفته استعدادهایشان رشد میکند.»
او میگوید: «بچهها در سن کودکی به آموزش نیاز ندارند، آنها باید در این سن در طبیعت غرق شوند، اما متاسفانه اغلب خلاف این اتفاق میافتد. پدر و مادری را درنظر بگیرید که برای تفریح به بیرون شهر رفتهاند. چقدر بچه را میترسانند که مواظب باش لباست خاکی نشود، مواظب باش نیفتی و… با این وضعیت، بچه چطور میتواند با طبیعت اطرافش ارتباط برقرار کند؟ به همین علت تاکید دارم بگویم که در مدرسه طبیعت، نه خبری از کلاس است و نه معلم و نه امر و نهی؛ چون ما قرار نیست چیزی را به بچه یاد بدهیم. او باید خودش با محیط ارتباط برقرار کند، هرطور که دوست دارد، حتی اگر آسیبی جزئی ببیند.»
بعد از کاویکنج، 55مدرسه دیگر در ایران احداث شد
محسن مشارزاده، کارشناس ارشد طراحی شهری و مدیر داخلی مدرسه کاویکنج، است. او درباره چگونگی شکلگیری مدرسه و سفرهای آقای کرم برایمان میگوید که پیش از احداث مدرسه طبیعت، نقطه شروع کار بوده است: «در سفرهای آقای کرم که روزهای پایانی هفته انجام میشد، همراه آقای وهابزاده و بچهها به دل طبیعت میرفتیم. در این سفرها کودکان تجربههای نابی بهدست میآوردند. حیوانات را لمس میکردند و آنطور که دلشان میخواست، بازی میکردند. پیش از سفر، به والدینی که ما را همراهی میکردند، آگاهی داده بودیم که به بچههایشان امر و نهی نکنند تا بچهها طبیعت را درک کنند و از آن لذت ببرند. یک سال که از سفرهای آقای کرم گذشت، آقای وهابزاده ایده تاسیس مدرسه طبیعت را برای نخستینبار در کشور مطرح و به عنوان ایدهای دانشبنیان، در مرکز رشد فناوری کشاورزی از آن دفاع کرد. سرانجام مدرسه طبیعت کاویکنج شهریور۱۳۹۳ در مرکز تحقیقات کشاورزی واقع در میدان تلویزیون، فعالیتش را آغاز کرد. بعد از تاسیس این مدرسه که با تعامل و همراهی سازمان حفاظت از محیطزیست صورت گرفت، با حمایتهای شخص آقای وهابزاده، 55مدرسه طبیعت دیگر در کشور راه افتاد.»
مشارزاده استقبال خانوادهها(بهخصوص قشر متوسط) را از این مدرسه خوب توصیف میکند: «بعد از یک سال فعالیت در میدان تلویزیون، مرکز تحقیقات کشاورزی جهاد، اجازه ادامه کار کاویکنج را در آن مکان به ما نداد؛ به همین علت در سال94 دو نیکوکار به نامهای حسین ثاقب و محمد علیان، زمین 8هزار مترمربعی خود را برای ساخت مدرسه طبیعت دراختیار ما گذاشتند. خود این دو خیّر، در مراحل آمادهسازی مدرسه هم کمکهای خوبی کردند و از ما خواستند که هیچ تابلویی بر سردر مدرسه نزنیم.»
فضای کافی دراختیار کودکان گذاشتهایم
حالا هر روز 45کودک از ساعت8 تا 13 در مدرسه طبیعت بازی و زندگی میکنند. مشارزاده در اینباره میگوید: «برای ما کیفیت بر کمیت برتری دارد. باید هر کودک فضای کافی دراختیار داشته باشد تا آزادانه در محیط حرکت کند؛ برای همین بیشتر از 45نفر پذیرش نداریم. بیشتر خانوادههایی هم که فرزندانشان را اینجا ثبتنام میکنند، از قشر متوسط و مناطق مختلف وکیلآباد، قاسمآباد، فلسطین، احمدآباد و… هستند. بچههای زیر هفت سال معمولا هر روز در مدرسه طبیعت هستند و دانشآموزان هم روزهای پنجشنبه به اینجا میآیند. دورههای آموزشی ما متفاوت است و با توجه به طول دوره، هزینههای دریافتی نیز تغییر پیدا میکند.»
کاویکنج مرکز رسمی آموزش تسهیلگران شناخته شد
پشتوانه علمی و پژوهشی و مهمتر از آن، عشق و علاقه تیم بیستنفرهای که در مدرسه کاویکنج حضور دارند، باعث شده است این مدرسه تاکنون تقدیرنامههای متعددی را از سازمانهای مختلف دریافت کند. برگزاری 20دوره کارگاه پیشرفته تسهیلگری با حضور تسهیلگرانی از شهرهای مختلف، نشان دیگری از فعالیت ممتاز این مدرسه است. مشارزاده درباره سایر دستاوردهای مدرسه چنین میگوید: «تاکنون مستندهای متعددی از مدرسه ساخته شده است. همچنین در همایش کودک و طبیعت که در آبان برگزار شد، شرکت کردیم و در حاشیه همایش ملی آموزش، در دانشگاه شهیدرجایی، در سال1394 کارگاهی برگزار کردیم که تعداد مخاطبان کارگاه ما چندبرابر همایش بود.»
او ادامه میدهد: «کاویکنج خرداد1394 در اجلاس بینالمللی «آموزش برای همه» که در کرهجنوبی برگزار شد، ازطرف آموزشوپرورش استان خراسان رضوی، بهعنوان دستاورد آموزشی معرفی شد و در اسفند1395 نیز، جایزه مهرگان علم را از آن خود کرد.»
معرفی مدرسه کاویکنج اینگونه تکمیل میشود که: «در آذر۱۳۹۴، کاویکنج بهعنوان اولین مدرسه طبیعت کشور، کارگاهی آموزشی را برپایه تجارب خود برای علاقهمندان تشکیل داد که با استقبال فراوانی مواجه و منجر به درخواست برای برگزاری کارگاههای بعدی شد. این روند ادامه یافت تااینکه مدرسه طبیعت کاویکنج را سازمان حفاظت محیطزیست، بهعنوان مرکز رسمی آموزش تسهیلگران برای مدارس طبیعت کل کشور به رسمیت شناخت. هماکنون شرکت در کارگاههای این مؤسسه، از شروط لازم برای شروع فعالیت هر مدرسه طبیعت در کشور است. تاکنون بیش از 20دوره کارگاه مقدماتی و پیشرفته را این مؤسسه برگزار کرده است.»
ما والدین، احترام گذاشتن به حقوق کودکان را آموختیم
بعد از بازدید از مدرسه و شنیدن توضیحات وهابزاده و مدیر مدرسه، به جمع والدینی میپیوندیم که در اتاقی کوچک، پشت حصار چوبی مدرسه طبیعت نشستهاند. یکی از آنها کتاب، مطالعه میکند و دیگری به فضای سبز بیرون خیره شده است. طبق مقررات مدرسه، اجازه گفتگو با والدین به ما داده نمیشود، اما گفتوگوهایی با مادران بچهها که قبلا با آنها انجام شده، در سایت مدرسه موجود است.
یکی از این گفتگوها مربوط به مادر ستایش است که اینطور درج شده است: «فضای این مدرسه به من و ستایش چهارسالهام، رها کردن و رها شدن را آموخت. من دخترم را رها کردم تا همانى شود که خودش میخواهد، نه آنى که من دوست دارم. دخترم برای اولینبار در زندگیاش، فرصت پیداکرد راه خودش را برود. بگذارید برایتان مثالی بزنم. من برای اینکه او با خرگوش باغمان، ارتباط برقرار و نوازشش کند، فرصت تعیین میکردم و اگر در این فرصت، چنین اتفاقی نمیافتاد، دستش را مىگرفتم و با هم، خرگوش را ناز مىکردیم، اما مسئولان مدرسه طبیعت طور دیگری برخورد میکنند. آنها منتظر مىمانند تا دخترم خودش تصمیم بگیرد و هر زمان که آمادگیاش را داشت، خرگوش را لمس کند. ما والدین در اینجا احترام گذاشتن به حقوق کودکانمان را آموختیم. قبلا اگر دخترم در فضایى با امکانات متنوع قرار مىگرفت، از او انتظار داشتم که همهچیز را تجربه کند. ناخودآگاه او را تحتفشار قرار مىدادم و ستایش که هنوز آمادگى تجربه خیلىچیزها را نداشت، براى راضی کردن من، وادار به انجام کارى مىشد که دوستش نداشت.»
دخترم یاد گرفت که خودش، انتخابگر باشد
مادر ستایش معتقد است که کاویکنج برای او و دخترش، حکم درمانگاه طبیعت را داشته است؛ «ستایش در چهاردهماهگى، بهعلت اضطراب، تحتفشار قرار گرفت و بدن او بهشدت واکنش نشان داد. دستهایش دربرابر صداهایی مثل بوق ماشین یا سشوار همیشه روى گوشهایش قرار مىگرفت. اصلا نمىگذاشت نوازشش کنم و حتى مواقعى که شب از خواب بیدار مىشد، از اینکه دستهاى ما براى بغل کردنش با بدن او تماس پیدا مىکرد، رنج مىکشید. حاضر نبود به خاک، شن، شکر، پارچه و… دست بزند و ترس از جمعیت و غریبهها باعث میشد از همسنوسالهاى خودش هم دوری کند. ستایش بهار و تابستان سالهای94 و 95 را در مدرسه طبیعت گذراند. قبل از آمدن به کاویکنج، او را در یک مهدکودک ثبتنام کرده بودیم. او بعد از ارزیابی در مهدکودک، غیراجتماعى و دوسه گام عقبتر از همسنوسالان خود شناخته شد تااینکه دخترم را به مدرسه طبیعت سپردیم. اوایل همیشه یک تسهیلگر را کنار خود نگه مىداشت و فقط بچهها را تماشا میکرد اما حالا پابهپاى آنها مىدود و بلندبلند آواز مىخواند. ستایشِ خسته، تبدیل شده است به دختری چابک، اجتماعى، خطرپذیر و با اعتمادبهنفس.»